Credit : فقط نوشتههاش رو من گذاشتم. تصویر کار Joshua Gille هست :)
توی پست قبل گفتم که میخوام برای آیندگانِ کنکوری یه سری حرفهایی رو بزنم. قبل از اینکه شروع کنم، باید بگم که این توصیهها ابدا به این معنی نیست که خودم عملکرد درخشانی داشتم. اتفاقا برعکس، توی یه مسابقه ممکنه نفر آخر بتونه خیلی بیشتر از نفر اول بهتون کمک کنه. چرا که نفر اول شاید بتونه مسیر درست رو بهتون نشون بده، اما این نفر آخره که میتونه چاله چولههای توی راه رو - که خودش گرفتارشون شده - بهتون بگه. چاله چولههایی که ممکنه نفر اول بدون اینکه حتی متوجهشون شده باشه، از روشون پریده باشه!
با این توضیحات، میریم که داشته باشیم :)
1- کنکور واقعا وجود داره
احتمالا الان ریاکشن «نه بابا!؟» به خودتون گرفتین. همه ما میدونیم که بالاخره میمیریم، ولی با اینحال مرگ رو نادیده میگیریم. کنکور هم یه همچین خاصیتی داره. خیلیا کنکور رو تا اون ماههای آخر نادیده میگیرن با اینکه از اول میدونستن قراره باهاش دست و پنجه نرم کنن. خود من نزدیکای عید بود که وقتی اوجِ تکاپوی دوستان رو دیدم فهمیدم که نه! انگار شوخی شوخی قراره واقعا کنکور بدم :| تا اون موقع کنکور همیشه خیلی در دور دست قرار داشت برام. فکر نمیکردم که اینقدر بهم نزدیک بشه یه روزی. بنابراین کنکور رو جدی بگیرین. واقعا وجود داره، باور کنین :)
2- یک سالِ زمینی
شاید الان قبول نکنید، همونطور که من پارسال همین موقع قبول نمیکردم؛ ولی یک سال فرصت خیلی خیلی زیادیه. اون نزدیکای کنکور حتی به این درک میرسید که یه ماه هم خیلیه! بنابراین مهم نیست که چقدر اوضاعتون داغونه، به اندازه کافی فرصت دارین که همهی سالهای پیش رو جبران کنید، پیش دانشگاهی رو قورت بدین، و حتی فرصت اضافه بیارین. فقط باید واقعا بخواین.
توی انجمن کنکور، یه پسری بود به اسم افشین، که 30 بهمن اعلام کرد که تازه شروع به خوندن کرده و رتبه زیر 300 هم میخواد!توی کنکور ریاضی 95 رتبش شد هشتاد و خورده ای منطقه یک، و کامپیوتر شریف قبول شد. این تاپیک رو ببینید که یکی از کاربرا چندتا از پستهای ایشون رو از یه تاپیک دیگه جمعآوری کرده و یجا قرار داده. فقط ببینید که چطور اعتماد به نفس و انگیزه موج میزنه توی نوشتههاش :)
هرچند بعدش جنجال به پا شد که اصلا آیا راست میگه یا خالی بسته. ولی چیزی که مهمه اینه که همچین چیزی ممکنه، حالا ایشون هم نه، نمونههای خیلی زیاد دیگهای هم هستن. حتی اگر معتقدین که رقابت توی ریاضی کمه و توی تجربی همچین چیزی ممکن نیست، میتونم براتون یکی از پارسالیهای مدرسمون رو مثال بزنم که: از زمستون شروع کرد، تب مالت داشت، نزدیک کنکور مادربزرگش فوت کرد، و یک ربع بعد از شروع آزمون کنکور هم ساعتش از کار ایستاد! و با وجود همه اینا الان داره پزشکی میخونه.
3- سندروم کلکسیونر
در اوایل دوران کنکور، احتمال خیلی بالایی وجود داره که به این سندروم دچار بشین. بدین صورت که شما برای هر درس مقادیر معتنابهی کتاب میخرید و لای هیچکدوم رو باز نمیکنید. شما یه کلکسیونر نیستین! به هیچ وجه برای یک درس بیش از یه منبع نداشته باشید؛ چون فقط باعث سردرگمیتون میشه، و اینکه نمیتونید همهی تستهاشون رو جواب بدین حس عقب موندگی کاذب بهتون القا میکنه. نهایتا اگه واقعا از منبعی که برای یه درس دارین راضی نیستین، میتونین یکی دیگه تهیه کنید.
4- محض رضای خدا!
برای انتخاب منبع یه درس الکی وسواس به خرج ندین. به جرئت میتونم بگم که اصلا مهم نیست چه کتابی رو انتخاب میکنید. الان اکثرا سطح همهی کتابا مثل همه. مهم اینه که شما چقدر از اون کتاب استفاده میکنید. گاج، خیلی سبز، مهر و ماه، الگو و... فرقی نداره. فقط محض رضای خدا سریعتر انتخاب کنید! تو همون انجمن کنکور که گفتم، یه سری هستن که تا خود زمستون درگیر انتخاب منابعن و هی میان تاپیک میذارن که به نظرتون کدومشو بگیرم ؟ :|
و این هم در نظر داشته باشید که در درجه اول این مهمه که خودتون با چه کتابی حال میکنید. مثلا درحالی که کل کلاس ما برای دیفرانسیل گاج و الگو داشتن، من تخته سیاه خریدم، و اصلا هم ناراضی نیستم.
5- راهِ شاهانه
مشهوره که یه روزی بطلیموسِ اول (حاکم مصر از 323 تا 283 پیش از میلاد) تصمیم میگیره که هندسه یاد بگیره. وقتی میبینه که چقدر مباحث هندسه مشکله، از اقلیدس میپرسه که آیا راه کوتاهتری برای یادگیری هندسه وجود داره یا نه. اقلیدس هم جواب میده که: «راه شاهانهای برای یادگیری هندسه وجود نداره.» (there is no royal road to geometry)
حقیقت اینه که راهِ شاهانهای برای هیچی وجود نداره. دنبال فرمولهای عجیب و غریب که فقط برای حالات خاص یه مسئله جواب میدن نباشید! راه کلی رو یاد بگیرین و روش مسلط بشین. یه فرمول رو حفظ میکنید و فکر میکنید که خیلی سریعتر مسئله رو حل کردین، در حالی که اگه همون وقتی که برای یادگیری فرمول گذاشتین رو برای تسلط روی راه اصلی خرج میکردین و محاسباتتون رو سریعتر میکردین، باز هم همینقدر طول میکشید. و تازه! میفهمیدین که دارین چیکار میکنین :/
معلم فیزیک سال چهارممون، اینو بارها بهمون نشون داده. که چطور خیلی از راهحل هایی که ما بهشون میگیم میانبر، درواقع همون راه اصلی هستن که فقط یه سری از مراحلش رو بجای نوشتن، تو ذهنمون حساب میکنیم؛ که رسما همونقدر زمان میبره. توی دروسی مثل دینامیک، گرما و آینه و عدسی خیلی به این جور مسائل بر میخورید.
بنابراین اینقدر خودتون رو درگیر «ترفندهای کنکوری مهندس فلانی»ها نکنید. که اگر واقعا دکتر و مهندس میبودن، کارهای بسیار مهمتری از ترکیب فرمولهای فیزیک دبیرستان و ابداع فرمولهای مثلا جدید برای یه مشت بچه کنکوری مثل ما میداشتن!
6- خودتون باشید
شما بقیه نیستین! لزوما برنامه و نقشهای که دیگران رو به موفقیت رسونده روی شما هم جواب نمیده. تو مدرسمون رتبه برتری داشتیم که روزانه دو تا فیلم سینمایی میدیده، رتبه برتری داشتیم که از ساعت 3 ظهر که از مدرسه میومده درس میخونده، تا 3 شب! و سر کلاسا میخوابیده. رتبه دو رقمی داشتیم که روزانه فقط 2 ساعت درس میخونده، و رتبه برتری هم داشتیم که خیلی آدموار روزانه 8 ساعت درس میخونده و کاملا سیر نرمالی به سوی موفقیت داشته.
پس دنبال این نباشید که مثلا برید جزوهی رتبه های برتر رو بخرید، جزوه یه نفر دیگه کاری براتون نمیتونه بکنه. همونطور که اگر من کفشهای لیونل مسی رو بپوشم بهم کمک نمیکنه که بازیکن بهتری بشم!
پس استایل خودتون رو داشته باشید، نقاط قوت و ضعف خودتون رو بشناسید و کاری به دیگران نداشته باشید!
7- از ما بهترون
شک داشتم که این مورد رو بگم یا نه؛ ولی خیلی از جاها (حتی تو بعضی وبلاگا) شنیدم که با یه ژست دپرشن و اینا میان میگن با وجود دانش آموزای سمپاد و مدارس برتر ما چه شانسی داریم تو کنکور؟ :| اولا که همون مساوی کردن تیم ملی با پرتغال خودش میتونه به نوعی جواب باشه!
دوما، من به عنوان یه پسرِ کاملا معمولی و با هوش متوسط که توی مدرسه استعدادهای درخشان درس خونده، بهتون میگم که هیچ خبر خاصی نیست اینجا. توی راهنمایی شاید اختلاف سطح زیادی باشه با مدارس دیگه، ولی به لطف کنکور :/ توی دبیرستان اینطوری نیست. چون دیگه هیچکس پشیزی به مطالب خارج از کتاب اهمیت نمیده و دبیرا و دانش آموزا فقط براشون مهمه که چی توی کنکور میاد. و بجز اینا، با سنگین تر شدن درسا توی دبیرستان خیلی از بچهها افت پیدا میکنن، برای همین معلما نمیتونن چندان سطح بالا درس بدن.
بنابراین برای کنکور تقریبا هیچ فرقی بین مدارس وجود نداره. مخصوصا با وجود کتابای کمک درسی، دیگه هیچ روش و شیوه و نکتهای نیست که نتونید بهش دسترسی پیدا کنید. تنها مزیت تیزهوشان شاید این باشه که بهترین معلمهای هر استان رو در اختیار داره؛ که بعضی معلمهای ما توی دبیرستانهای دولتی هم درس میدن همزمان!
بله! اینجا پره از آدمای باهوش! نابغههای ریاضی، کدنویسی، الکترونیک و چیزای دیگه. ولی درصد خیلی کمیشون هستن که واقعا از استعدادشون استفاده میکنن. استعداد بقیه صرف چیدن استراتژیهای وار توی کلش آف کلنز میشه. یا صرف تمرین هدشات کردن توی گیمنت. بنابراین شما دارید رسما با ده درصد مدرسه رقابت میکنید!
+ من نمیدونم توی علامه حلیهای تهران ( آخرین بار یازده تا علامه حلی بود :| ) چه خبره البته! ولی تعداد زیادی از سمپادهای شهرستانهای کوچکتر چنین وضعیتی دارن حدس میزنم.
+ خیلی خیلی موفق باشین همگی :) صرف نظر از کنکور، سال خوبی رو در پیش دارین! سال چهارم بهترین پایه تحصیلی من بوده تا الان :)
+ بشنویم :)