بایگانی مرداد ۱۴۰۰ :: نقطه‌ی آبی رنگ‌پریده

نقطه‌ی آبی رنگ‌پریده

نقطه‌ی آبی رنگ‌پریده

"دوباره به اون نقطه نگاه کنید. اون اینجاست، اون خونه‌ست، اون ماییم!"

۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

عزیزترین؛

ساعت یازده و نیم صبح با استادم قرار دارم و هنوز جلسه‌ی سوم کورس نسبیت عام ساسکیند رو تموم نکردم، و مقاله‌ای که بهم داده بود رو دوباره مرور نکردم و مهم‌تر از همه، هنوز نخوابیدم. یک‌کم پیش توی پینترست، نامه‌ای که فاینمن دو سال بعد از مرگ همسرش، آرلین، بهش نوشته بود رو پیدا کردم. با خوندنش چشم‌هام خیس شد، و باز یک بار دیگه خوندمش. نامه رو این‌طوری شروع می‌کنه: D'Arline. چندبار فقط به همین ترکیب نگاه کردم، و فکر کردم که چه‌قدر زیباست. انگار هم کوتاه‌شده‌ی Dear Arline هست و هم مثل 'Darlin تلفظ می‌شه و چه‌قدر قشنگه که یه عبارت مخصوص بسازی برای صدا کردن کسی که دوستش داری. تا به حال خلاقیت فاینمن رو خارج از دنیای علم ندیده بودم. نامه‌ی غمگینیه، می‌تونی تصور کنی که یه فیزیکدان واقع‌گرا و خداناباور چه‌قدر باید دل‌تنگ و غمگین باشه که به همسر از دست‌داده‌ش نامه بنویسه و باهاش حرف بزنه. انگار فقط برای مدتی، دلش می‌خواد باور کنه که آرلین می‌تونه نامه‌ش رو بخونه، ولی نامه رو با صراحت و واقع‌نگری همیشگی خودش تموم می‌کنه، با یادآوری اینکه آرلین مرده. حتی این جمله‌ش طوریه که انگار خطاب به آرلین نیست، خطاب به یک نفر سومه. انگار آرلین دیگه رفته، و خودش این رو می‌دونه.

آرلین نوع نادری از سِل رو داشت، وقتی که باهم ازدواج کردن، توی یه دفتر شهری، و بدون حضور هیچ‌کسی به‌جز چندتا غریبه به عنوان شاهد، فاینمن فقط گونه‌ی آرلین رو بوسید، چون بیماریش می‌تونست از راه بزاق منتقل بشه. فاینمن می‌دونست که احتمالا زمان زیادی نمی‌تونه آرلین رو داشته باشه، می‌دونست که شاید هیچ‌وقت نتونه لب‌هاش رو ببوسه، اما هنوز می‌خواست که روزهای باقی‌مونده‌ش رو با اون شریک بشه، می‌خواست که کنار D'Arlineش باشه، با وجود همه‌ی منطق و واقع‌نگریش که این غم و فقدان قریب‌الوقوع رو بهش یادآوری می‌کرد.

 

  • چارلی ‌‌‍‍‍‍‍