اصلاحیه و چند حاشیه
I. اگر پیگیر کامنتدونیِ پست قبلی بوده باشین، احتمالا یادتونه که دربارهی اثر مقاومت هوا روی سقوط اجسام یه بحثی شد. بعد از اون بحث، من احساس کردم که یه جای موضوع درست نیست و برای همین هم نشستم معادلات نیوتون رو برای یه جسم در حال سقوط توی هوا نوشتم. چیزی که نهایتا به دست اومد این بود که زمان سقوط وابسته به جرم شد. میدونستم که محاسباتم اشتباه نبود، چون ریاضی که اشتباه نمیکنه. در بدترین حالت تفسیرِ من از معادلاتم میتونست نادرست باشه. برای همین هم آخرِ کلاس فیزیک، یک استادِ خیلی باحالِ فاینمنطور رو گیر انداختم و این رو ازش پرسیدم و نهایتا مشخص شد که بله! با وجود مقاومت هوا، زمان سقوط به جرم بستگی پیدا میکنه. توی عکس پایین، اون m رو داخل ابر میبینید؟ :)
البته، توضیحاتی که من دادم درست بود و فقط نتیجهگیری حرفهام توی کامنتها اشتباه بود. یعنی به دو جسم همسان، واقعا نیروی مقاومت هوای برابری وارد میشه که مقدارش مستقل از جرم هست. اما با این وجود جسمِ سنگینتر زودتر به زمین میرسه!
II. حالا اگر از من بپرسین چرا، من فقط میتونم تصویر بالا رو به شما نشون بدم و بگم چون که معادلات این رو میگه. اما در این صورت من واقعا جواب شما رو ندادم. این چیزیه که من هر جلسه دارم به استادِ فیزیک الکتریسیته یادآوری میکنم. وقتی جواب سوالاتم رو با استناد به ریاضیات جواب میده من ابدا قانع نمیشم؛ چون ریاضیات فقط به ما میگه که یه پدیده اتفاق میفته یا نمیفته، اما هیچوقت نمیگه که چرا اتفاق میفته یا چرا اتفاق نمیفته. الان هم من «واقعا» نمیتونم «درک» کنم که چرا جسم سنگینتر زودتر به زمین میرسه. فقط میدونم چون با وجود نیروی مقاومت هوا دیگه جرم جسم نمیتونه از دو طرف معادله ساده بشه، پس توی معادله باقی میمونه.
III. این یک اشتباه سهوی بود، ولی با این وجود شاید در کل هم چیزِ بدی نبود، چون دوتا موضوع رو مشخص کرد. اولیش اینکه مثل یک جور «حقهی سوکال» عمل کرد. من یک سری حقایق علمی روی هم چیدم و بالا رفتم و در نهایت یک نتیجهی غلط ازش گرفتم و هیچکس هم متوجه نشد D: چون ظاهرِ مطالب خیلی علمی و حساب شده بود و شاید اینکه من دانشجوی فیزیک هستم هم بیتاثیر نبود. اما، فاینمن میگه «علم یعنی باور به جهالت متخصصین.» حتی متخصصین! چه برسه به یک دانشجوی ترم دوم.
دومین موضوع این بود که من از قبل جهت گیری فکری داشتم! قبل از جواب دادن به کامنتها من سری به سایتها و کتابهای مختلف زدم و مباحث مرتبط رو خوندم. اما کاری که من درواقع داشتم انجام میدادم، گشتن به دنبال دادههایی بود که پیشفرضهای ذهنی خودم رو تایید میکرد. هرچند من باز هم دنبال حقیقت بودم، ولی دنبالِ اون بخشی از حقیقت که خودم میخواستم. این برای یه محقق خطرناکترین چیز ممکنه! محقق باید کاملا بیطرفانه با دادههای علمی برخورد بکنه. حتی اگر اون دادهها منجر به بیهوده شدنِ تمام تلاشهای چندین سالهش بشه. برای اینکه شورِ فاینمن رو در بیارم، اجازه بدین یه جمله دیگه هم ازش نقل کنم که دربارهی روش علمی صحبت کرده: «اصل اول این است که هیچگاه خود را فریب ندهید، زیرا شما آسان ترین فرد برای فریب خوردن هستید. پس باید بسیار دقیق باشید و همچون پایبندی به یک آیین، صادق باشید.»
IV. شاید بپرسید پس اون قضیهی گالیله و اینها چی شد؟ اگر واقعا جسم سنگینتر با وجود مقاومت هوا زودتر به زمین میرسه که باید آبروی گالیله میرفت! در جواب این سوال، اول باید ببینیم که تا قبل از گالیله، چه تفکری حاکم بوده. دو هزار سال قبل از گالیله، ارسطو گفته بوده که «اجسام با آهنگی متناسب با وزنشان سقوط میکنند». یعنی مثلا یک گلولهی ده کیلوگرمی، ده برابر سریعتر از یک گلولهی یک کیلوگرمی سقوط میکنه. کاری که درواقع گالیله انجام داد، این بود که این گزاره رو نقض کرد. گلولههای گالیله همزمان به زمین نرسیدن، اما به وضوح با اختلاف خیلی کمتری از اونچه که ارسطو پیشبینی میکرد به زمین رسیدن.
متاسفانه من هنوز نمیتونم یک معادلهی دیفرانسیلی مرتبه دوم رو حل کنم. وگرنه میتونستم زمانِ سقوط یک جسم رو برحسبِ ارتفاعی که رهاش کردیم به دست بیارم تا باهم بررسی کنیم که واقعا دوتا گلولهی ده کیلوگرمی و یک کیلوگرمی با چقدر اختلاف زمانی به زمین میرسن :)
V. من هیچوقت دوست نداشتم که وبلاگم رو اینطوری، به یه هندبوک فیزیک تبدیل کنم و اینقدر وارد جزئیات بشم. اما از اونجایی که صداقت علمی مجبورم میکردم به اشتباهم اعتراف کنم و اون رو تصحیح کنم، چنین پستی نوشتم. صرفا خواستم بگم که پستهای این مدلی روالِ کار همیشگی چارلی نیست :)
- ۹۷/۱۲/۱۱