- ۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۰۹
عزیز دلم؛
چند روز پیش برای چندمین بار یک نفر توی دانشکده بهم گفت که قاب گوشیام چهقدر قشنگه. هربار که کسی این رو بهم میگه، لبخند میزنم و تشکر میکنم و بدون اینکه توضیح بیشتری ازم خواسته باشه، میگم که هدیهی یک نفر بوده و به تو فکر میکنم. بعد با دلتنگی به صورتهای فلکی پشت قابم نگاه میکنم و برای بار هزارم جملهی روش رو میخونم.
پینوشت: این روزها خیلی به آلبوم گذر اردیبهشت گوش میدم؛ با تو.
عزیزکم؛
احتمالا بدترین چیز دربارهی خوابگاه اینه که بهت فضای شخصیای برای گریه کردن نمیده. برای همین اشکهات ناچارن روی سیاهی آسفالت و گرد و خاکِ سنگفرشها چکه کنن.