ناجی
بعد از غوطهور کردن اون عزیز در شیر و بعدش به فنا دادن گوشی نازنینم و حتی بعدترش که مچبندِ صد تومنیم رو گم کردم امروز هم داشتم هارد اکسترنال گرامی رو مینداختم توی ظرف خورشت آقای برادر. لکن در واپسین لحظات آقای برادر طی یک اقدام هیروئیک بشقابش رو کنار کشید تا هارد من سالم بمونه و در عوض بادمجونا نقشِ بر فرش بشن. نامبرده پس از انجام این حرکت نگاهی حاکی از حسرت به بادمجونهای روی فرش انداخت و گفت «دوتا بادمجون طلبم!» :|
پینوشت: باهم گوش بدیم.
___________________________
چارلینوشتها:
قضیه چیه؟ چالشِ من به جای تو. به دعوت از جولیک :))
نوشتن بجای جولیک خیلی سخت بود. کلا این چالش بر اساسِ اینه که هرکس یه دورهی تناوب داره. هرکس مجموعهای از کلمات، عبارات، اصطلاحات و لحنهای نوشتاری داره که اونا رو هی تکرار میکنه؛ و اگه بخوایم بجای کسی بنویسیم باید دورهی تناوبِ اون شخص رو پیدا کنیم. نوشتن بجای جولیک سخت بود چون اگر بخوام کمی ریاضیوار توصیف کنم، ارقامِ دورهی تناوبِ جولیک خیلی بیشتر از یکی دو رقم هست. من این چند روز کلی توی آرشیوِ جولیک سیر کردم تا متوجه بشم که رقمهای اعشارِ جولیک از کجا به بعد تکرار میشه. و لازم به گفتن نیست که اصلا موفق نبودم :/ کلا هیچوقت از ارقامِ اعشاری خوشم نمیومد :/
مهلتِ چالش تا آخرِ امشب هست گویا، برای همینم من دیگه از کسی دعوت نمیکنم :) و تازه نوشتههای من اونقدر ویژگیِ منحصر و خاص ندارن که تقلید ازشون جالب باشه.
- ۹۷/۰۶/۱۴